مقدمه
ابعاد زندگی امام علی (ع) چنان گسترده و شگفت انگیز است که طایر اندیشه ای هیچ کسی نمیتواند به قله ای آن پرواز نماید، هیچ سخنوری نمیتواند به وصف آن لب بگشاید؛ زیرا سخن از علی، در حقیقت سخن از قهرمانی است که تمام عرصه ها و صحنه ها دارد . داستان زندگی او در واقع تاریخ پر فراز و نشیب چهار دهه از تاریخ صدر اسلام است. زیرا علی(ع) از بعثت پیامبر(ص) تا فتح مکه، از غدیر خم تا رحلت جانسوز و جان گداز پیامبر(ص) ، در تمام صحنه ها و میدان ها حضور داشت، هیچ حادثه ای مهمی برای مسلمانان رخ نداد، مگر اینکه علی (ع) در آنجا همرایی پیامبر(ص) بود. بنابراین زندگی علی(ع) تصویری از تاریخ پر افتخار اسلام است. تصویر از ارزشهای اسلامی است که در شخصیت آن حضرت به بهترین وجه ممکن تجلی یافته است. وقتی سخن از علی گفته می شود، در واقع سخن از عظمت و ارزشهای اسلامی است. زیرا تمام ارزشهای اسلامی در سیمای علی نقش بسته است. این نوشتارفقط گذر کوتاهی است بر زندگی امام علی(ع).
تولد در کعبه
حضرت علی(ع)نخستین امام و پیشوای شیعیان، جانشین پیامبر(ص) و خلیفه ای مسلمانان، در روز جمعه، سیزدهم رجب، حدود 24 سال قبل از هجرت پیامبر(ص) در شهر مکه، در داخل کعبه (خانه ای خدا) چشم به جهان گشود. تولد در داخل کعبه مخصوص علی (ع) است. چنین افتخاری در تاریخ به جز علی(ع) نصیب هیچ کسی نشده و درآینده هم نخواهد شد. پدر آن حضرت، ابوطالب و جدش عبدالمطلب، ومادرش فاطمه بنت اسد می باشد که همه از فرزندان هاشم می باشد، طایفه هاشم در میان سایر طوایف عرب، احترام و جایگاه خاصی داشته، خاندان هاشمی از لحاظ فضائل اخلاقی و صفات عالیه انسانی در قبیله قریش و در دیگر طوایف عرب، زبانزد خاص و عام بوده است. فتوت، مروت، شجاعت و بسیاری از فضایل دیگر اختصاص به بنی هاشم داشته است.
علی(ع) درکنار پیامبر(ص)
حضرت علی(ع) شش سال نخست عمرش را در خانه ای پر مهر وعاطفه پدرش ابو طالب ومادر ارجمندش سپری نمود. بعد از این مدت به اراده و خواست خداوند، سرنوشت علی(ع) به گونه ای دیگری رقم خورد. خشکسالی عجیبی مردم مکه از جمله ابوطالب را با مشکلاتی معیشتی مواجه ساخت، پیامبر اکرم(ص) با مشورت عمویش عباس تصمیم گرفتند که در این مشکل ابوطالب را یاری کنند. لذا برنامه این شد که هر کدام از آنها یکی از فرزندان ابوطالب را به خانه ای خویش برده و سرپرستی نمایند، عباس جعربن ابی طالب را به خانه خود می برد و پیامبر(ص) علی(ص) را، به این صورت حضرت علی از کودکی به صورت مستقیم تحت تعلیم، تربیت و سرپرستی پیامبر(ص) قرار گرفت.
« بعد از این پیامبر اکرم (ص) و علی(ع) همواره با هم بودند. از هنگام عبادت و خلوت در غار حرا گرفته تا مراحل مختلف دعوت خویشان دعوت عمومی و حتی سفر های تبلیغی پیامبر(ص).
علی (ع) همیشه اول صبح به دیدار پیامبر(ص) می رفت و آنگاه یکدیگر را شاداب در آغوش می کشیدند و احوال هم را می پرسیدند . آندو بزرگوار اوقات زیادی از شبانه روز را در کنار هم به کار و تلاش می پرداختند و گاه علی (ع) خالصانه عرق از پیشانی پیامبر پاک می کرد و ایشان صمیمانه از او تشکر می نمود علی (ع) خود در این باره می فرماید :« پیامبر، مرا در دامان خود پرورید. من کودک بودم، پیامبر مرا چون فرزند خود درآغوش گرمش می فشرد و در استراحتگاه مخصوص خود جای می داد... هرگز نیافت که من دروغی بگویم و در کردار من اشتباهی رخ دهد. من همچون بچه شتری تازه که پیوسته به دنبال مادرش هست، دنبال او می رفتم . او هر روز نکته ای تازه ای از اخلاق برای من آشکار می ساخت و مرا فرمان می داد که در خط او حرکت کنم . آن حضرت مدتی از سال در کوه حرا به سر می برد و کسی جز من او را نمی دید... من نور وحی و رسالت را می دیدم و بوی خوش و دل انگیز نبوت را احساس می کردم ... موقعیتی که من در محضر رسول الله داشتم برای هیچ کس نبود».
ایمان علی(ع)
بعد از آنکه پیامبر(ص) مبعوث به رسالت گردید نخست دعوتش را از خانه شروع نمود حضرت علی و خدیجه نخستین مرد وزن بودند که دعوت پیامبر(ص) را پذیرفتند و به او ایمان آوردند و مسلمان شدند. بعد از سه سال دعوت مخفی، سرانجام خداوند به رسولش دستور داد که دعوتش را علنی و آشکار نماید. پیامبربه این منظور مهمانی ترتیب داد، در همین مهمانی پیامبر(ص) از حاضران سؤال کرد: چه کسی از شما مرا در این راه کمک می کند تا برادر و وصی و نماینده من در میان شما باشد؟ فقط علی پاسخ داد: ای پیامبر خدا! من تو را در این راه یاری می کنم. پیامبر بعد از سه بار تکرار سؤال و شنیدن همان جواب فرمود: ای خویشاوندان و بستگان من، بدانید که علی برادر و وصی و خلیفه پس از من در میان شماست.
از افتخارات دیگر حضرت علی(ع) این است که با شجاعت کامل برای خنثی کردن توطئه مشرکان مبنی بر قتل رسول خدا در بستر ایشان خوابید پیامبر(ص) از آن توطئه جان سالم به در برد و به این ترتیب زمینه هجرت آن حضرت را به مدینه آماده ساخت.
علی(ع) بعد از هجرت به مدینه
وقتی پیامبر(ص) مکه را ترک نمود و به مدینه هجرت کرد بعد از مدتی علی(ع) نیز به او ملحق شد بعد از این حضرت علی(ع) به عنوان سرباز فداکار اسلام در تمام صحنه ها و میدان ها در کنار پیامبر(ص) حضور داشت. شرکت او در 26 غزوه از 27 غزوه و شرکت در سریه های مختلف گویای حضور او در صحنه های مبارزه است.
علی(ع) در مهمترین جنگ های مسلمانان با کفار و مشرکین نقش ممتاز و بی نظیری داشت و تا آخرین لحظه ها در کنار پیامبر بود. در جنگ احد و حنین وقتی سپاه اسلام متحمل شکست شد علی(ع) از معدود افرادی بودند که تا آخرین مرحله در کنار پیامبر بود و از آن حضرت دفاع می کرد. در جنگ خندق قهرمان عرب عمرو بن عبدود را شکست داد و این کار کارش چنان عظمت داشت که پیامبر(ص) فرمود:«ضربة علی یوم الخندق، افضل من عبادة ثقلین»( بحار ج 20 صفحه 216، منتهى الآمال ج 1 ص 87 مستدرک حاکم ج 30 صفحه 32 )
یا اینکه پیامبر(ص)فرمود:« مبارزة على بن أبى طالب لعمرو بن عبد ود یوم الخندق أفضل من أعمال امتى الى یوم القیامة». (فضائل الخمسة من الصحاح الستة، ج2، ص: 321)
درجنگ خیبر مسلمانان با سرپرستی و پرچم داری او سپاه اسلام به پیروزی رسیدند و قله های مستحکم خیبر در هم شکست. در واقعه برائت از مشرکین سوره« توبه» توسط او ابلاغ شد در فتح مکه او پرچم دار مسلمانان بود وشعار الیوم یوم المرحمه را سر می داد.
سر انجام پیامبر(ص) در آخرین سفر حج هنگام بازگشت او را به عنوان وصی خود و خلیفه ای مسلمین معرفی کرد. داستان به این صورت است که پیامبر(ص) پس از نماز ظهر، بر بالای منبری از جهاز شتران رفت و فرمود: "ای مردم! نزدیک است که من دعوت حق را لبیک گویم و از میان شما بروم. درباره من چه فکر می کنید؟" مردم گفتند: " گواهی می دهیم که تو آیین خدا را تبلیغ می کردی. " پیامبر فرمود: " آیا شما گواهی نمی دهید که جز خدای یگانه، خدایی نیست و محمد بنده خدا و پیامبر او ست؟ " مردم گفتند: " آری، گواهی می دهیم. " سپس پیامبر دست حضرت علی را بالا گرفت و فرمود: " ای مردم! در نزد مؤمنان سزاوارتر از خودشان کیست؟ " مردم گفتند: " خداوند و پیامبر او بهتر می دانند. " سپس پیامبر فرمود: " ای مردم! هر کس من مولا و رهبر او هستم، علی هم مولا و رهبر اوست. " و این جمله را سه بار تکرار فرمودند. بعد مردم این انتخاب را به حضرت علی تبریک گفتند و با وی بیعت نمودند.
علی(ع) بعد از رحلت پیامبر(ص)
بعد از رحلت جانسوز پیامبر اکرم (ص) فصل جدیدی در زندگی علی(ع) ورق خورد از آنجای که رهبری واقعی امت اسلامی را به عهده داشت تمام تلاش ها فداکاری ها و از خود گذشتگی ها، خطبه ها و فریادها وناله هایش برای این بود که مکتب اسلام باقی بماند به سیره وسنت پیامبر(ص) عمل شود.اگر جانشینی خودش را بعد از پیامبر مطرح می کرد فقط برای ماندگاری اسلام و سنت پیامبر بود.ولی با وجود همه این تلاش ها، به دلایلی شرایط به گونه ای رقم خورد که در «سقیفه» ابوبکر به عنوان خلیفه ای مسلمین انتخاب شد.
امام علی(ع) با وجود تمام فشار های دوست و دشمن، دوره ای خلافت ابوبکر، عمر و عثمان را تحمل نمود، مدت 25 سال برای حفظ وحدت مسلمین سکوت کرد در عین حال در مسایل گوناگون با خلفا همکاری می کرد. بدین جهت بود که عمر بار ها گفت:« لولا علی لهلک عمر»(إرشاد القلوب إلى الصواب، ج2، ص: 214)
تا اینکه به خاطر عملکرد نامناسب عثمان جمعی از مردم به خانه او هجوم بردند عثمان را به قتل رساندند.آنگاه مسلمانان به خانه علی(ع) رو آوردند از او خواستند که خلافت مسلمین را به عهده گیرد بعد از اصرار و اجتماع زیاد مسلمانان امام علی(ع) مسئولیت رهبری و خلافت را پذیرفت.
ارائه الگوی حکومت اسلامی
چنان که انتظار می رفت بعد از آنکه علی(ع) رهبری مسلمین به را به عهده گرفت تمام تلاش و فعالیت او معطوف به این بود که الگوی از حکومت اسلامی ارئه دهد. هرچند بعد از 25 سال چنین کاری با سختی و مشکلاتی فراوانی همراه بود، اما علی(ع) کسی نبود که از این کار کوتاه بیاید زیرا اصولا فلسفه حکومت و رهبری او تشکیل حکومت اسلامی بود. لذا با شاخصه ها و معیار های خاصی به تشکیل حکومت پرداخت.
مهمترین شاخص و معیار در حکومت امام علی(ع) عدالت است. این معیار از یک سو برای بسیاری از اطرافیان حکومت قابل تحمل نبود از سوی دیگر برای دشمنان به کمین نشسته ای چون معاویه سنگین بود، هر دو طرف به دنبال فرصت بودند که جلو حکومتی را که علی(ع) ترسیم نموده بود بگیرند. لذا مخالفت ها کار شکنی ها و توطئه ها ی گوناگونی را به راه انداختند در نتیجه سه جنگ(جمل،صفین و نهروان) را بر امام علی(ع) تحمیل کردند.
شهادت امام علی(ع)
امام علی(ع) بعد از یک عمر تلاش و فداکاری در راه تحقق آرمان ها و اهداف اسلامی، قریب به پنج سال تلاش نمود تا الگوی از حکومت اسلامی ارئه دهد. اما توطئه های جریان نفاق، کج اندیشی ها و نفهمی ها،حرص و طمع شیفتگان قدرت و ریاست، فرصت نداد که علی(ع) توفیق بیشتری در این کار داشته باشد. سرانجام در توطئه ناشی ازجهل وهوای نفس در 19 رمضان سال 40 هجری در حال عبادت توسط ابن ملجم مرادی فرقش شکافته شد در21 رمضان شربت شهادت نوشید بدین ترتیب دوران زندگى مردى که در تمام مدت عمر جز حق و حقیقت هدفى نداشت بپایان رسید.در شهادت او فریادی از زمین وآسمان بلند شد« تهدمت و الله ارکان الهدى و انطمست اعلام التقى و انفصمت العروة الوثقى قتل ابن عم المصطفى قتل على المرتضى قتله اشقى الاشقیاء. (بخدا سوگند ستونهاى هدایت در هم شکست و نشانههاى تقوى محو شد و دستاویز محکمى که میان خالق و مخلوق بود گسیخته گردید پسر عم مصطفى صلى الله علیه و آله کشته شد،على مرتضى بشهادت رسید و بدبختترین اشقیاء او را شهید نمود».
(قصص الأنبیاءص 710)