مقدمه
جایگاه و ارزش ادبیات عرب در علوم اسلامی
1ـ «قاٰلَ أمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ٷ : الْعُلُومُ أرْبَعَةٌ الْفِقْهُ لِلاَدْیاٰنِ وَ الطِّبُّ لِلاَبْدَانِ وَ النَّحْوُ لِلِّسانِ وَ النُّجُومُ لِمَعْرِفَةِ الاَزْمانِ.»([2])
2ـ ِ «عَنْ أبِی عَبْدِ اللهِ ٷ قالَ تَعَلَّمُوا الْعَرَبِیَّةَ فَإِنَّها کَلاٰمُ اللهِ الَّذِیْ کَلَّمَ بِهِ خَلْقَهُ.»([3])
3ـ شاعر عرب در ستایش از ادب گوید:
«مَنْ کاٰنَ مُفْتَخِراً بِالمالِ وَالنَّسَبِ فَـإنَّما فَخْــرُناٰ بِـالـعِـلْمِ و الأدَبِ
لاٰ خَیْرَ فی رَجُلٍ حُرٍّ بِلا أدَبٍ لاٰ، لاٰ، وإنْ کاٰنَ مَنْسوباً إلى العَربِ.»([4])
4ـ «و قال الأصْمَعی (ـ 216هـ)، قال لی أعرابیُّ (بادیه نشین): ما حِرْفَتُکَ؟ قلتُ: الأدبُ، قاٰلَ: نِعمَ الشیء، فَعَلَیْکَ بِهِ فَإنَّه یُنْزِلُ المَمْلوکَ فی حَدِّ المُلوک.»([5])
5ـ ارسطو (معلم اول و شاگرد افلاطون ) : لیت شعری : «أیُّ شیئٍ فاٰتَ مَن اَدْرَکَ الأدَبَ و أیُّ شیئٍ اَدْرَکَ مَنْ فاٰتَهُ الأدَبُ.([6])؛ کسی که ادب دارد چه ندارد؟ و کسی که ادب ندارد چه دارد؟»
6ـ ثعالبی (ابومنصور عبدالملک بن محمد نیشابوری ـ 429هـ) : اِنَّ مَنْ اَحَبَّ اللهَ تَعاٰلیٰ اَحَبَّ رَسولَهُ الْمُصْطَفیٰ ٶ وَ مَنْ اَحَبَّ الرَّسولَ اَحَبَّ العَرَبَ و مَن اَحَبَّ العَرَبَ اَحَبَّ اللّغَةَ العَرَبِیَّةَ التی نُزِلَ بهٰا اَفْضَلُ الکُتُبِ عَلیٰ اَفْضَلِ العَرَبِ و العَجَمِ و مَنْ اَحَبَّ اللغَةَ العَرَبیّةَ عَنیٰ بِها و ثابَرَ علیها و صَرَفَ هَمَّهُ عَلَیْهاٰ.([7])
7ـ و ذکر أبو حیان فی «کتاب محاضرات العلماء: حدثّنا القاضی أبو حامد أحمد بن بشْرٍ قال: کان الفرّاء یوماً عند محمد بن الحسن، فتذکّرا فی الفقه و النحو، ففَضَّلَ الفراء النحو على الفقه، و فضَّل محمد بن الحسن الفقه على النحو، حتّى قال الفرّاء: قَلَّ رجلٌ أنَعَم النَظَر فی العربیة و أراد علماً غیره إلّا سَهُلَ علیه، فقال محمد بن الحسن: یا أبا زکریا قد أنعمتَ النظر فی العربیة و أسألک عن بابٍ من الفقه، فقال: هاتِ على برکة اللّه تعالى، فقال له: ما تقول فی رجل صَلّىٰ فَسَهاٰ فی صلاته، و سَجَدَ سجدتی السهو فَسَهٰا فیهما؟ فتفکّر الفراء ساعةً ثم قال: لا شیء علیه، فقال له محمد: لِمَ؟ قال: لأن التصغیر عندنا لیس له تصغیر، و إنّما سَجْدَتا السهو تمام الصلاة و لیس للتمام تمامٌ، فقال محمد بن الحسن: ما ظننتُ اَنّ آدمیاً یَلِدُ مِثْلَکَ.
8 ـ مرحوم آیة الله وحید بهبهانی (محمد باقر وحید بهبهانی 1118-1205 هـ): در رابطه با شرایط اجتهاد میفرماید: مجتهدی که لغت را به خوبی نشناسد چه بسا خود گمراه می شود و دیگران را نیز به بیراهه میبرد. و اشتباه او مثل اشتباه دیگران نیست زیرا اشتباه آنان ضرری بر دیگران ندارد و ما این شرط را (اطلاع بر علوم ادبی) در رساله اجتهاد خود به صورت مبسوط بررسی و اثبات کردهایم.([8])
9ـ علامه سید محسن امین جبل عاملی (1284-1371 هـ) مؤلف اعیان الشیعه در مقالهای تحت عنوان اصلاح المدارس الدینیة به بحث در مورد ادبیات علوم عرب پرداخته اند. خلاصهای فرمایش ایشان این است:
شرافت علم در گرو شرافت معلوم و اهداف و فوائد مترتب بر آن است از این رو برترین دانشها، «معرفة الله» یعنی علم توحید است، زیرا معلوم آن برترین معلومات و مقصد آن بالاترین مقاصد است. پس از آن علم فقه است که وسیلۀ شناخت احکام و تمایز حلال از حرام و معرفت احادیث نبی اکرم ٶ و اهل بیت گرامی اوست، که مدار تفقّه در دین همین روایات است.
همانطور که علم فقه را علوّ مرتبه ای و فضیلت رتبه ای است؛ مقدمات آن مانند اصول، درایه، رجال، تفسیر، نحو، صرف، لغت و جز آن نیز به تبع علم فقه دارای رتبه و منزلتی است.
و در قسمتی از این مقاله می فرماید: بیشتر عالمان محقق سنی و شیعه در گذشته عجم بودهاند و آنان علوم عربی را عمیقاً میآموختهاند، چنانکه آثار و تألیفاتشان شاهد این سخن است. بنابراین درمییابیم که این کوتاهی در دوران اخیر روی داده است. ایشان چند نمونه از موارد اشتباه ناشی از عدم آگاهی از ادبیات عرب را ذکر فرمودهاند:
الف) درباره مرحوم شیخ انصاری ٺ فرمودهاند: شیخ مرتضی انصاری ٺ که پیشتاز علماء و فاتح باب تحقیق برای نسل پس از خود و مبتکر تحقیقات فراوان و فواید بسیار در علم اصول است، گفته می شود که شدیداً بر شناخت ادبیات تکیه میکرد به گونهای که بر خواندن الفیة ابن مالک مداومت داشت تا آنجا که به عنوان مبالغة گفتهاند: وی الفیه ابن مالک را در تعقیبات نماز میخواند. مع ذلک چون بهرۀ کافی از نحوۀ استعمالات عرب نداشت در تفسیر حدیث «الناس فی سعة ما لایعلمون» فرموده است: از جمله احتمالات آن است که ما مصدریۀ ظرفیة باشد.([9]) وسعة با تنوین و غیر مضاف یعنی «الناس فی سعةٍ ماداموا لایعلمون» با اینکه فرد آشنا به قواعد عرب شکی در اشتباه بودن این استعمال ندارد. زیرا اگر مقصود چنین بود باید گفته شود «الناس فی سعةٍ ما لمیعلموا». این نظر مرحوم وحید بهبهانی ٺ در چاپ سنگی فرائد الاصول بوده که در صفحه 343 ذکر شده و در چاپهای بعدی با کلمة لم ذکر شده است.
ب) نیز گویند شخصی در این عبارت:
«و یستحبّ الحج فی کل عام لاهل الجدة» گمان کرده «جده» همان شهر معروف حجاز در ساحل دریای سرخ است و متحیر مانده که این حکم چه اختصاصی به اهالی این شهر دارد؟ سپس یکی از حاضران اشتباه وی را این گونه تذکر داده است: جدّه به کسر جیم و فتح دال به معنای ثروتمندی است. منشأ اشتباه او عدم شناخت کافی از ادبیات بوده و نمیدانسته که الف و لام بر اعلام مرتجل داخل نمی شود.([10])
ج) نقل شده یکی از طلاب در این عبارت « انّ فی المسئلة اقوالاً أسدّها کذا» گمان کرده «اسدها» به تخفیف دال و به معنای شیر درنده است؛ دیگری به عنوان توجیه حرف وی گفته: این کلام چون قول قوی است گویا به منزلۀ شیر اقوال است، با اینکه اسدّ به تشدید دال و از ریشه (سداد) است. (قول محکم و قوی)
د) برخی برای فهم معنای کلمات به کتابهای لغت مراجعه میکنند، ولی باز به اشتباه میافتند. مثلاً در یکی از کتابهای فقهی در باب «أطعمة و اشربة» آمده است: فلان نوشیدنی و «یتخذ من الذرة» شخصی در حاشیه از قاموس نقل کرده که «الذرة: النملة الصغیرة» و ذرّت را ذرّة پنداشته است.
هـ ) دیگری پس از برخورد با این عبارت شهید ثانی در منیة المرید در آداب شاگرد با استاد در امر 19 «ان لایستند بحضرة الشیخ الی حائطٍ ام مخدّة او درابزین([11]) و نحو ذلک» معنای درابزین را نفهمیده و در حاشیه نوشته است: به کتب لغت و غیره مراجعه کردم و اثری از آن نیافتم.([12])
10ـ شهید مطهری ٺ می فرماید:
«زبان عربی زبان یک قوم نیست، زبان اسلام است. اگر قرآن نبود این زبان اصلاً وجود نداشت. از اهم وظایف ما این است که این زبان را حفظ کنیم . » ([13])
نظر به اهمیت علوم عربیه از جمله علم صرف، شناخت کلمات و معانی الفاظ عربی و درست تلفظ کردن آن در راستای وظیفۀ روحانیت که همان وظیفۀ پیامبران الهی است ـ یُزکّیهم و یُعلّمهم الکتاب و الحکمة ـ نقش اساسی دارد.
دو منبع مهم معارف ما قرآن و روایات معصومین ٹ است، و هر دو به زبان عربی بیان شده است. و بهرهبرداری از آن نیاز به شناخت علوم عربیه مانند لغت، صرف و نحو دارد؛ و در کتب اصول این علوم از مقدمات اجتهاد ذکر شده، که فقیه در استنباط احکام فرعیه از کتاب و سنت نیازمند به آگاهی در این علوم است.
به برکت وجود امام راحل (ره) فضای باز مسائل علمی در حوزههای علمیه فراهم شده است و همچنین تأکید مقام معظم رهبری حضرت آیة الله خامنهای (حفظه الله) در نظم و انظباط حوزه ها و توسعه فرهنگ اسلامی، و عشق و اشتیاق جوانان به فراگیری علوم حوزوی ـ مخصوصاً جوانان پر تلاش کشورمان افغانستان ـ ما را بر آن داشت که در این زمینه قدمی هر چند کوتاه برداشته باشیم.
و مطالب جامع وقابل فهم برای همه در رشته صرف به سبک نوینی که مشتمل بر اعلال و صیغه سازی و قواعد کلی باشد، کمتر به صورت کتاب تدوین شده؛ و به صورت سینه به سینه از گذشتگان به نسلهای بعدی منتقل شده است، حقیر با مطالعۀ کتب اساتید فن و ائمه ادبیات عرب، و آشنایی با روشهای متداول بعضی اساتید معاصر و گذشتگان در صدد بر آمدم کتابی در اختیار علاقمندان و دانش پژوهان قرار دهم که شاید گوشه ای از نیازهای علمی طلاب محترم برآورده شود.
در پایان از باب: من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق. برخود لازم میدانم از دو نفر از اساتید بزرگوارم در علم صرف تشکر و قدر دانی کنم:
1ـ جناب حجة الاسلام و المسلمین آقای حاج محمد حسین نوری (سنگتخت) که در دوران نوجوانی در نجف اشرف از محضر ایشان استفاده کردهام.
2ـ جناب حجة الاسلام و المسلمین حاج شیخ اسماعیل عالمی یکهولنگی (دام عزّهما الشریف) در ایامی که به درس خارج اشتغال داشتم و سطوح را تدریس میکردم حدود یکسال از درس ایشان بهره بردم. محتوای کتاب حاضر نتیجهای تدریس این دو استاد گرامی و مطالبی که از منابع معتبر جمع آوری کردهام میباشد.
جا دارد در اینجا صمیمانه از همکاری برادر خیّر و متدیّن آقای:محمد امین نوری که بخشی از هزینه چاپ این اثر را به عهده گرفتند سپاسگزاری نمایم و توفیقات مزید از خداوند کریم برایشان آرزومندم. در پایان از خوانندگان محترم تقاضا دارم که اینجانب را در حیات و ممات از دعای خیر فراموش نفرمایند.
«و ما توفیقی الاّ بالله علیه توکلت و الیه انیب »
محمّد باقر ابن الحاج ناظرحسین الفاضلی ـ البهسودی
الکوه بیرونی حوزه علمیه قم ـ 22/3/1387