دهه اول محرم 1439- دفتر اصفهان
بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و الصلوة و السلام علی حقیقة الوجه الاتم، العارف بما فی اللوح و القلم ، الواقف علی جمیع سیاسات و الحکم، العبد الموید، و الرسول المسدد، المصطفی المحمود الاحمد، حبیب اله العالمین، ابی القاسم محمد و علی آله الطیبین الطاهرین، المعصومین المنتجبین، سیما بقیة الله فی الارضین؛ و اللعنة الدائمة علی اعدائهم اجمعین، من الان الی قیام یوم الدین. قال الله تبارک و تعالی فی کتابه الکریم، اعوذبالله من الشیطان الرجیم، فَلَمَّا أَتاها نُودِیَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَیْمَنِ فِی الْبُقْعَةِ الْمُبارَکَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ یا مُوسی إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمینَ(قصص/30) و قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم): اِنّ الحسین مصباح الهدی و سفینة النّجاة.
من خاکم و ز خاک درت کیمیا شوم
فخرم همین بود که در اینجا فنا شوم
گفتم فنا؟ فنا نبود در سرای تو
جان میدهم به راه تو کامل بقا شوم
گر خادمت نظر به دل این گدا کند
چون جبرئیل، حامل وحی خدا شوم
هردم هزار مرتبه مرگم کنم طلب
گر لحظهای ز درگهت آقا جدا شوم
تا با توام به درد همه میشوم طبیب
اما بدون تو سبب هر بلا شوم
از شوق، صد زبان شده و حرف میزنم
در پاسخ دمی که ز سویت صدا شوم
بنشستهام میان غلامان به این امید
شاید به پاسبانی صحنت سوا شوم
قلبم قسی شده ز گناهان بیشمار
آیا شود به دست تو پاک از خطا شوم؟
دوری کربلا شده عقده میان دل
خوب است با تو زائر کرببلا شوم
ابتدا فرا رسیدن ایام سوگواری سالار شهیدان به محضر امام زمان(عج)، مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی محقق کابلی(حفظه الله تعالی)، محبان و شیفتگان کوی ولایت و شما عزاداران عزیز تسلیت عرض می کنم. امسال بحث ما دربارهی آیه شریفهای است که در طلیعه سخن قرائت کردم. با توجه به این آیه مباحثی را خدمت شما عزاداران مطرح می کنم. انشاالله مورد عنایت اهلبیت علیهم السلام بخصوص فاطمه زهرا سلام علیها و حضرت ولی عصر (عج) قرار بگیرد. تفسیر آیه بر ااساس ظهور مطابقی آیه آن چیزی است که مفسرین هم یادآور شدند. از باب نمونه در تفاسیر آمده است که هنگامى که موسى علیه السلام مدّت شبانى را به پایان رسانید و همراه خانوادهاش از مدین به سوى مصر روان شد، از جانب کوه طور آتشى دید؛ به خانوادهاش گفت: درنگ کنید چرا که من آتشى دیدم؛ مىروم تا شاید من خبرى از آن یا پارهاى از آتش براى شما بیاورم، باشد که شما گرم شوید. و هنگامى که به سراغ آن آتش آمد، از جانب راست درّه، در آن جایگاه خجسته، از میان یک درخت ندا داده شد، که: اى موسى! براستى من، خود خدایى هستم که پروردگار جهانیانم.
علی حال میتوان پیام های کلی و آموزههایی را از کلیت آیه بدست آورد که به چند تای از آنها اشاره می کنم از جمله اینکه؛ مردان الهى کسانی هستند که به فکر خانوادهى خویشند و براى برطرف کردن مشکلات و مسائل پیش آمده برای آنان تلاش میکنند. همچنین انسان مىتواند به مقامى برسد که خدا با او سخن بگوید و نیز محتواى آموزههاى دینى، با نداى توحید آغاز مىشود.
این کلیت معنای این آیه مبارکه بود؛ اما عزاداران عزیز این جنبه تفسیری آیه بود و امسال خداوند توفیق داده که در محضر قرآن و بخصوص این آیه مبارکه باشیم و بفضل الهی جرعهای از آن را برداشت و بهره گیریم.
من قبل از آغاز بحث این سؤال را مطرح میکنم که چرا امروزه برکت از زندگی، از کسب و کار، از خانوادهها، جوانان، عمر و... رخت بر بسته و نسبت به قبل ها خیلی کم شده است. هرچند تکنولوژی ها رشد کرده و صنعتها رشد کرده است، اما برکتها از کمتر شده است. به نظرم این بحث خیلی مهمی است که در این شب ها شما عزیزان و عزاداران محترم به این مسائل توجه جدی تر داشته باشید. بیایم شور حسینی را با شعور حسینی همراه کنیم. بیاییم به مسائلی که امروزه خانواده ها و جوانان ما را احاطه کرده و معضلات اجتماعی بسیاری به وجود آورده است دقت بیشتری کنیم. صرف آمدن و نشستن و سینه زدن هدف نباشد. بله درست است اینها هم خیلی ارزش دارد و اصلاً باعث می شود که لیاقت سوار شدن در کشتی نجات امام حسین علیه السلام را پیدا کنیم. چرا که به قول شاعر «شستشو کن و آنگه به خرابات خرام»، اشک بر امام حسین علیه السلام یکی از اثرات مهمش این است که ماها را که ممکن است آلوده به گناه شده باشیم شستشو می دهد و این تصریح روایات ما است.
شیخ صدوق(ره) در امالی از ابراهیم بن ابی المحمود روایت کرده که امام رضا علیه السّلام فرمودند: ماه محرم ماهی بود که اهالی جاهلیت، جنگ و قتال را در آن ماه حرام می دانستند، ولی این امت جفاکار خون های ما را در آن ماه حلال دانستند و حرمت ما را هتک کرده و زنان و فرزندان ما را در آن ماه اسیر کردند. آتش در خیمه های ما افروخته و اموال ما را غارت کردند. حرمت حضرت رسالت (صلی الله علیه و آله) را در حق ما رعایت نکردند.
همانا مصیبت شهادت حسین علیه السّلام دیده های ما را مجروح گردانید و اشک ما را جاری کرده است. عزیز ما را ذلیل گردانیده است و زمین کربلا مورث کرب و بلاء ما گردید. پس باید بر حسین بگریند، همانا گریه بر آن حضرت گناهان بزرگ را فرو می ریزد.
سپس حضرت رضا علیه السّلام فرمودند: پدرم چون ماه محرم داخل می شد کسی آن حضرت را خندان نمی دید. و اندوه و حزن پیوسته بر او غالب می شد تا روز عاشورا. آن روز، روز مصیبت و حزن و گریه او بود و می فرمود: امروز روزی است که حسین علیه السّلام شهید شده است.
آیه مبارکه که قرائت شد، گذشته بر مسائل تفسیری، یک تأویل هم درباره آن از امام صادق علیه السلام در کتاب شریف کامل الزیارات ابن قولویه قمی آمده است. خوب به این فرمایش امام صادق علیه السلام گوش دهید.
امام صادق علیهالسلام درباره شرافت سرزمین کربلا سخنان بسیاری گفتهاند و به بیان این شرافت و برتری پرداخته اند. از جمله آنها روایات زیر است: امام صادق (ع) فرمودند: خداوند تبارک و تعالى برخى از زمینها و آبها را بر بعضى دیگر تفضیل و برترى داد، پارهاى تفاخر و تکبّر نموده و تعدادى از آنها ستم و تعدى نمودند از این رو آب و زمینی نماند مگر آنکه مورد عقاب الهى قرار گرفت زیرا تواضع و فروتنى در مقابل خدا را ترک کردند حتّى خداوند متعال مشرکین را بر کعبه مسلّط کرد و به زمزم آبى شور وارد نمود تا طعمش فاسد گردید. ولى زمین کربلا و آب فرات اولین زمین و اولین آبى هستند که خداوند متعال مقدّس و پاکیزهشان نمود و برکت به آنها داد و سپس به آن زمین فرمود: سخن بگو به آنچه خدا تو را به آن فضیلت داده است، مگر اینگونه نبوده که برخی زمینها و آبها را بر برخى دیگر تفاخر و تکبّر نمودند؟! زمین کربلا عرضه داشت: من زمین خدا بوده که من را مقدّس و مبارک آفرید، شفا را در تربت و آب من قرار داد، هیچ فخرى نکرده بلکه در مقابل آن کس که این فضیلت را به من داده فروتن و ذلیل هستم، چنانچه بر زمینهاى پستتر از خود نیز فخر نمىکنم؛ بلکه خدا را شکر و سپاس مىکنم پس خداوند متعال بواسطه حسین علیه السلام و اصحابش آن سرزمین را مورد اکرام قرار داد و در تواضع و فروتنى و شکرش افزود. سپس حضرت ابوعبداللَّه علیه السلام فرمودند: کسى که براى خدا تواضع و فروتنى کند حق تعالى او را بلند کند و کسى که تکبّر نماید وى را پست و ذلیل خواهد نمود.
در جای دیگر ایشان می فرمایند: موضع قبر حسین (ع) باغى مرتفع بود از باغهاى مرتفع بهشت.
امام می گویند به راستى که خدا کربلا را حرم امن و بابرکت قرار داد پیش از آنکه مکه را حرم قرار دهد.
ایشان در تفسیر آیه «فَلَمَّا أَتاها نُودِیَ مِنْ شاطِئِ «الْوادِ الْأَیْمَنِ» فِی «الْبُقْعَهِ الْمُبارَکَهِ» مِنَ الشَّجَرَهِ أَنْ یا مُوسى إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمینَ»فرمودند آن «ساحل وادى ایمن» فرات است و «بارگاه با برکت» نیز کربلا است. ﻗﺎﻝ ﺍﺑﻮ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ: ﺍﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺗﺨﺬ ﮐﺮﺑﻼ ﺣﺮﻣﺎ ﺁﻣﻨﺎ ﻣﺒﺎﺭﮐﺎ ، ﻗﺒﻞ ﺍﻥ ﯾﺘﺨﺬ ﻣﮑﺔ ﺣﺮﻣﺎ؛ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ علیه السلام ﻓﺮﻣﻮﺩ :ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﻰ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﮐﺮﺑﻼ ﺭﺍ ﺣﺮﻡ ﺍﻣﻦ ﻭ ﺑﺎ ﺑﺮﮐﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﻣﮑﻪ ﺭﺍ ﺣﺮﻡ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﺪ .(ﮐﺎﻣﻞ ﺍﻟﺰﯾﺎﺭﺍﺕ، ﺹ ۲۶۷)
همین تعبیر در کتاب شریف سفینه البحار هم آمده است: شاطىء الوادی الأیمن الذی ذکره اللّه فی کتابه هو الفرات، و البقعة المبارکة هی کربلاء؛ آن «ساحل وادى ایمن» که خدا در قرآن یادکرده فرات است و با «بارگاه با برکت» نیز کربلا است.
اما آنچه مهم است که از کلمه برکت ما درس بگیریم تا پاسخ هایی که مطرح شده برسیم. برکت به سه معنا به کار رفته است. به معنای زیادی، خیری که مستقر شده در چیزی و نفّاع یعنی زیاد نفع رساننده. به عبارتی دیگر یعنی برکة به معنای فرخندگی و خجستگی، افزونی خیر و سود بسیار است. جمع آن برکات در قرآن مذکور است. در سوره اعراف آیه 96 خداوند می فرماید: لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ؛ اگر مردم شهرها ایمان آورند و عمل نیکو کنند برکت های بسیار از آسمان و زمین بروی ایشان می گشائیم.
برکت به معناى ثبوت و پایدارى خیر الهى در چیزى] و رشد و افزایش است. مفسّران برکت را به معناى خیر نافع او امرى غیرمحسوس و اعمّ از مادّى و معنوى مىدانند و بین آن و نظام جارى اسباب و مسببات منافاتى نمىبینند، چنانکه معتقدند برکت، امرى نسبى است و در هر چیزى به حسب هدفى است که در آن نهفته است.
عزادارن عزیز برای اینکه به مفهوم برکت برسید یک مثال می زنیم. از پیامبر(ص) پرسیدند برکت درمال یعنی چه؟
در پاسخ، پیامبر مثالی زد و فرمود: گوسفند درسال یکبار زایمان می کند وهر بار هم یک بره به دنیا می آورد
سگ در سال دو بار زایمان میکند و هربار هم حداقل 6-7 بچه.
به طور طبیعی شما باید گله های سگ را ببینید که یک یا دو گوسفند در کنار آن است.
ولی در واقع برعکس است. گله های گوسفند را می بینید و یک یا دو سگ در کنار آنها چون خداوند برکت را در ذات گوسفند قرار داد و از ذات سگ برکت را گرفت .
مال حرام اینگونه است.
فزونی دارد ولی برکت ندارد.
پس عزیران ابتدا روی مفهوم برکت در روزی فکر کنید. همچنین متعقلات دیگر برکت.
می توان برای برکت از نظر آیات قرآن کریم اقسامی را ذکر کرد: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض. و اگر اهل آبادیها، ایمان مىآوردند و تقوا پیشه مىکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها مىگشودیم.
بنابراین آیه، برکات به دو قسم تقسیم میشود:
1- برکات آسمانی؛ برکات معنوى برکات آسمانی عبارت است از توجّهات معنوى و رحمتهاى روحانى که سبب گشایش و خوشى روح و وسعت قلبى و نورانیّت باطنى و استفاضه از فیوضات إلهى مىشود.
2- برکات زمینی؛ برکات مادى یا حسّى برکات زمینی برکاتی است که منشأ آنها از زمین است مانند: آب، خاک، هوا، اشجار، زراعات و حیوانات دریایى، صحرایى و هوایى و آنچه مورد استفاده انسانها قرار مىگیرد.
عزداران گرامی قرآن کریم افراد و گروههایی را مشمول برکات نازل شده از سوی خداوند شمرده است که عبارتند از انسانها و اقوام مؤمن و متقی که مصداق اتم و اکملش وجود نازنین پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و اولاد طاهرینش است به خصوص وجود مبارک امام حسین علیه السلام که در آیه شریفه مورد بحث کربلای او عامل برکت قرار داده شده است.
عزاداران عزیز و و دلسوختگان حسینی در قرآن و روایات عواملی زیادی برای برکت آمده است که به برخی اشاره می کنم.
برکات الهی، هدیه هایی است که خداوند از روی فضل، برای بندگان خود در نظر گرفته است، امّا این برکات بر اساس نوع و میزان عملکرد بندگان و آمادگی آنها، به ایشان می رسد و لذا باید شرایط را برای دریافت برکات فراهم نموده تا بهرۀ بیشتری ببریم، عواملی که انسان را در این زمینه یاری میکنند عبارتند از: در آیات قرآنی، ایمان، تقوا و استغفار از عوامل برکت زا به شمار آمدهاند و تکذیب پیامبران از عواملی است که برکت را از میان میبرد.
ایمان و تقوا: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض؛ و اگر اهل آبادیها، ایمان مىآوردند و تقوا پیشه مىکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها مىگشودیم»
چرا که اهل ایمان و تقوا نعم الهى را وسیله عبادت و اطاعت میکنند، ولی کفار آن را در راه معصیت خرج می کنند.
إستغفار: برای دریافت برکات الهی باید موانع را از سر راه برداشت، یکی از وسایل این کار استغفار است:
فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهارا؛ به آنها گفتم: از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است ،تا بارانهاى پربرکت آسمان را پى در پى بر شما فرستد و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغهاى سرسبز و نهرهاى جارى در اختیارتان قرار دهد!.
اما از نظر روایات عوامل زیادی برای نزول برکت آمده است. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم هنگام حفر خندق در اطراف مدینه توسط مهاجرین و انصار، از خداوند برای آنان درخواست برکت کرد. برخی افراد که در زندگی خود مشمول دعای پیامبر به برکت شدهاند، عبارتند: عبدالله بن جعفر، عروة بن ابی الجعد و عبدالرحمان بن عوف. برخی عوامل برکتزا در روایات عبارتند از سحرخیزی و شروع فعالیت در سحر یا فجر، بیع با مهلت دادن به خریدار برای پرداخت بها، مضاربه، خوردن سحری، همراهی و نرمخویی، سلام کردن بر خانواده، پایین بودن مهریه زن، کم خرج بودن و آسان بودن زایمان وی، صبح روز شنبه و پنجشنبه صدقه دادن، کردار نیک، عدالت و تجارت.
امام علی علیهالسلام در این باره فرمودند: وَ قَد جَعلَ اللّهُ الاستِغفارَ سَبَباً لِدُرر الرّزق وَ رَحمَة الخلق... خداوند استغفار را وسیله دائمی فروریختن روزی و موجب رحمت به خلق قرار داد...
برخی عوامل برکت زدا در روایات عبارتند از اعمال بد و ناشایست، اسراف، سوگند خوردن در خرید و فروش، خوردن غذای داغ، فساد نیت و جنایت، مال حرام، خیانت، سرقت، شرب خمر و زنا.
تبرکا روایتی درباره زیارت امام حسین علیه السلام خدمت شما عاشقان کوی ولایت و امام حسین علیه السلام عرض می کنم
روایت را عرض کنم هم در تهذیب مرحوم شیخ طوسی هست و هم در ثواب الاعمال مرحوم صدوق است هم در کامل الزیارات نقل کرده است بقیه مجامع روایی هم مانند وسایل الشیعه از این مصادر اولیه روایت را نقل کردند. حسین بن ثویر ابن ابی فاخته می گوید: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یَا حُسَیْنُ إِنَّهُ مَنْ خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ یُرِیدُ زِیَارَةَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع إِنْ کَانَ مَاشِیاً کُتِبَ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةٌ وَ مُحِیَ عَنْهُ سَیِّئَةٌ فَإِنْ کَانَ رَاکِباً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ حَافِرٍ حَسَنَةً وَ حَطَّ بِهَا عَنْهُ سَیِّئَةً حَتَّى إِذَا صَارَ فِی الْحَائِرِ کَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْمُفْلِحِینَ الْمُنْجِحِینَ حَتَّى إِذَا قَضَى مَنَاسِکَهُ کَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْفَائِزِینَ حَتَّى إِذَا أَرَادَ الِانْصِرَافَ أَتَاهُ مَلَکٌ فَقَالَ لَهُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَقَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ مَا مَضَى؛ امام صادق علیه السلام فرمودند: یا حسین اگر کسی از منزل خودش خارج بشود و قصدش زیارت قبر امام حسین علیه السلام باشد در هر قدمی که بر داشته می شود خدای متعال برای او حسنه ای نوشته و در هر قدمی که بر داشته می شود یک سیئه ای از او پاک می شود. وقتی به حائر سیدالشهداء می رسد و وارد حائر می شود خدای متعال او را از این دو دسته ای که به فلاح و نجاح رسیدند قرار داده و جز آنها او را ثبت می کند. وقتی مناسک زیارت حضرت را انجام می رساند خدا او را از فائزین می نویسد.
پس این جور نیست که این زیارت همه ثوابش مال آن اقدامات آخری است که این مناسک زیارتی را انجام دادن است؛ بلکه از خانه که راه می افتد قدم های او ثواب و عبادت هستند و با هر قدمی حسنه ای برای او نوشته می شود و سیئه ای از او پاک می شود. در بعضی روایات اضافه کرده است که بر درجه یا بر درجات او افزوده می شود و وقتی به حائر می رسد به فلاح و نجات راه پیدا می کند و وقتی مناسکش را انجام داد از جمله آن هایی که به فوز رسیدند قرار می گیرد. فائزین را روایات و قرآن معنا کرده اند. وقتی مناسک را انجام داد حالا قصد برگشت دارد ملکی می آید به سوی او و سلام نبی اکرم را به ایشان می رساند که حضرت پیغمبر برای تو پیام دادند که عمل خودت را از نو شروع کن. خدای متعال همه گذشته شما را پاک کرده است.
همین مطلب را در تهذیب نقل کرده است منتهی ذیل روایت را مرحوم شیخ طوسی این گونه نقل کردند: حتی اذا اراد الانصراف عطاه ملکا فقال له انا رسول الله ربک یقرئک السلام و یقول لک استأنف العمل فقد غفر لک ما مضی؛ ملکی می آید به او پیغام می دهد که من از طرف خدای متعال آمده ام خدای متعال به شماسلام رسانده است و می گوید که عملت را از نو شروع کن گذشته های شما جبران شده است.
ذکر مصیبتی کنم. یکی از مصایب جانسوز شهادت طفل شش ماهه امام حسین علیه السلام است. چقد این مصیبت سخت است. آن لحظهای که طفل ششماهة تیر خورد خیلی سخت است. آقا مصیبت همة صاحبان ادیان هر کسی با هر گرایشی باشه ناراحت میشود. چون سایر شهدای کربلا یه مبارزهای کردند یه حرفی زدند یه رجزی خوندن یه معرفی کردن این نازدانه اصلاً لبهاش باز نمیشد خشکیده بود توان حرف نداشت دستی بالا نیاورد. به چه جرمی به چه عرض میکنم بیانی نمیدانم همین قدر بگم ابیعبدالله یه وقت دید گلوی علی از گوش تا گوش بریده شد دو نفر تو کربلا ذبح شدند میدانید ذبح غیر از قتل است سر بریدن میگویند. ذبح یکی خود ابیعبدالله است یکی هم علیاصغر چون این تیر سوراخ نکرد برید سر تا سر گلو را ذبح کرد وَ ذُبحَ الطِفل مِنَ الوَرید إلَی الوَرید أو مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن؛ یه وقت نگاه کرد دید مادرش ایستاده خواهرش ایستاده کسی هم از اصحاب نبود حتی عباسم شهید شده ابیعبدالله تنهاست فریدا وحیدا غریبا؛ ساعد الله قلبک المهموم؛ یا حسین هی آمد و برگشت هی نگاه کرد دید مادر و خواهر ایستادن یه وقت راهش پشت خیمه برد راه را کج کرد.
غم مخور ای کودک خاموش من قتلگاهت میشود آغوشت من
غم مخور ای کودک دُردی کشم من خودم تیر از گلویت میکشم
مخفی از چشم زنان دلپریش میکنم قبر تو را با دست خویش
شاید تنها بدنی که به دست ابیعبدالله دفن شده بدن علیاصغر خب بقیه را تو خیمه میذاشت چرا این بدن کنار علیاکبر نذاشت چرا این بدن کنار قاسم نذاشت اینم یه جنازه بود اینم یه شهید بود نمیدانم شاید دید اگه مادر بیاد کنار این بدن جان میده اگه خواهرا بیاد کنار این بدن لذا این بدن با دست خودش میان قبر هر کجا نشستید سه مرتبه یا حسین. السلام علیک و رحمت الله و برکاته.
توجه
نظرات حاوی مطالب توهین آمیز منتشر نمی گردد.
نظرات حد اکثر ظرف مدت 24 ساعت پس از تاریخ ارسال منتشر می گردد.
نظرات مختصر و مفید باشد.
از بیان نظرات خارج از موضوع خودداری فرمایید.
ارسال دیدگاه