نماز طلبه در حوزه شکسته است یا کامل آیا حوزه وطن دوم او محسوب می شود

پاسخ دهنده: معظم له

اگر قصد ماندن درحوزه به مدّت بیشتر از سه سال داشته باشد حکم وطن را دارد؛ وقتی ازسفر بر می گردد نیاز به قصد اقامه ده روز نیست، باید نماز وروزه را تمام کند.

حکم وطن چیست؟ آیا کسی که قصد داشته باشد برای مدت طولانی (مثلا یک سال یا بیشتر) در محلی سکونت داشته باشد، یا هفته ای حداقل سه روز در محلی باشد، آنجا برای او در حکم وطن محسوب می شود که نیازی به قصد اقامت ده روز نداشته باشد یا خیر؟

پاسخ دهنده: معظم له

اگر کسی قصد کندکه بیشتر ازسه سال دریک شهر زندگی کند ویقین به سکونت در آن شهر در این مدت دارد، حکم وطن پیدامی کند، وقتی از سفر بر می گردد نیاز به قصد اقامه ده روز ندارد.

ملاک در کثیر السفر بودن چیست؟ آیا حداقل هفته سه روز رفت و آمد در فاصله شرعی کفایت می کند یا داشتن شرایط دیگر نیز لازم است؟

پاسخ دهنده: معظم له

رفت و آمد سه روز در هفته اگر بیشتر از سه ماه طول بکشد، کافی است و شرایط دیگر ندارد

اعراض عملی چیست؟ اگر شخصی قصد بازگشت به وطن سابق را جهت سکونت مستمر داشته باشد، ولی عملا مدت طولانی گذشته (مثلا پنج سال یا بیشتر و کمتر) و هنوز باز نگشته، آیا اعراض عملی حاصل شده و در صورت برگشت به آنجا نماز و روزه اش شکسته می شود، یا خیر؟ اگر به صورت پراکنده در این مدت (حدود سه چهار ماه) در آنجا سکونت داشته باشد حکم فرق می کند یانه؟

پاسخ دهنده: معظم له

اعراض عملی کفایت نمی کند اگر کسی قصد بر گشت به وطن و محل زندگی اش را دوباره دارد؛ ولو چندین سال مسافرت کرده باشد، وقتی بر می گردد نیاز به قصد اقامت ده روز ندارد.

1ـ حکم نماز و روزه در وطن سابق که از آنجا اعراض کرده باشد، چیست؟

2ـ با وجود تسهیلات زیادی که در مسافرتها ایجاد شده، حتی در عصر و زمان ما که سفر برای غالب مردم مشکلات روحی و جسمی آنچنان ندارد، فلسفه قصر نماز و روزه واقعا چیست؟

پاسخ دهنده: معظم له

1ـ اگر از وطن اعراض کرده باشد وقتی به آنجا بر می گردد نماز و روزه اش قصر است؛ مگر اینکه قصد ماندنده روز کند.

2ـ در سفر مطلقا چه موجب زحمت و مشقت باشد چه به آسانی مسافرت کند نماز و روزه قصر است و فلسفه احکام الهی را غیر از شارع مقدس کسی دیگر نمی داند.

خواندن نماز فرادی به هنگام اقامه نماز جماعت در صورتی که هتک به نماز جماعت یا توهین به امام جماعت محسوب شود یا محسوب نشود فرق میکند یا خیر؟

پاسخ دهنده: معظم له

اگر توهین حساب شود این کار حرام است و نمازش هم خالی از اشکال نیست.

ـ آیا در صورتی که دسترسی به روحانی واجد شرایط نباشد امامت غیر روحانی واجد شرایط امامت جماعت، جایز است؟ اگر دسترسی به روحانی واجد شرایط باشد، اما غیر روحانی هم از نظر عدالت و تقوی با او برابر یا بهتر باشد چه؟

پاسخ دهنده: معظم له

اگر روحانی عادل و غیر روحانی عادل هر دو وجود داشته باشند اولویت با روحانی است و باید به روحانی اقتدا کنند.

قضای نماز و روزه والدین که بر پسر بزرگتر واجب است آیا فقط نمازها و روزه هایی را در بر می گیرد که بر اثر عذر شرعی ترک کرده و موفّق بر قضای آن نشده اند، یا نسبت به غیر آنها نیز وظیفه دارند؟ اگر والدین نسبت به قضای عبادات غیر عذری شان نیز وصیّت کرده باشند عمل به آن لازم است یا نه؟

پاسخ دهنده: معظم له

مطلقا قضاء آن بر پسر بزرگتر واجب است؛ چه بخاطر عذر باشد چه عصیاناً ترک کرده باشد؛ مگر اینکه وجوبش را انکار کند که در این صورت قضا واجب نیست.

حکم و مدرک دست دادن پس از نماز جماعت چیست؟ در صورتی که به قصد مطلوبیت مطلق انجام شود نه یک عمل عبادی، آیا ترک آن همچنین ممانعت از دست دادن اشکال دارد؟

پاسخ دهنده: معظم له

مدرک دارد و استحباب این کار ثابت نشده است.

می توانید به کتاب سفینة البحار ماده "صفح" و "عنق" مراجعه کنید.

کسى زمین خود را درحضور علماء و مو سفیدان با میل و رغبت خود می فروشد و در قولنامه قید می کند که زمین مال شخصى خودش است اما بعد از چند سالى که قیمت گران می شود ادعا می کند که زمین در واقع مال او نبوده است بلکه زمین را پدرش به مادرش هبه کرده و او به نواسه (فرزند بالغ ) اش هبه کرده است بنابراین زمین مال بایع نبوده است بلکه مال فرزند بایع است حکم این مسأله چیست؟

پاسخ دهنده: معظم له

اگر دو نفر عادل شهادت بدهندکه پدربایع زمین را به مادر بایع هبه و او به فرزند بایع هبه کرده است، هبه ثابت می شود اما اگر پسر بایع صغیر بوده باشد و پدرش ازباب ولایت او را فروخته باشد معامله صحیح است و به محض ادعا فسخ نمی شود.

1ـ زنی که نصف خانه( خانه ای که در آن زندگی می کند )به نام اوست آیا برای رفتن به حج مستطیع هست یا نه ؟

2ـ آیا کسی میتواند جهت رفتن به حج قرض بگیرد .و در صورت انجام فریضه حج با پول قرضی آیا در زمان استطاعت تکلیف به قوت خود باقی است یا اینکه همین حج کفایت میکند؟

پاسخ دهنده: معظم له

ج1ـ اگر این زن شوهر دارد که نفقه اش بر شوهرش واجب است ومالک نصف خانه هست باید آن نصف را بفروشد و به مکه برود مگر اینکه شوهرش نتواند برای این زن خانه دیگر تهیه کند که در این صورت این زن مستطیع نمی باشد.

ج2ـ اگر بعد ازبرگشت ازحج می تواند به آسانی قرض را اداء کند این حج صحیح است و از حجة الاسلام کفایت می کند.

اگر برای رفتن زن به سفر حج حضور شوهر یا اجازه ای او الزامی باشد و شوهر نتواند به حج برود یا اجازه ندهد؛ استطاعت زن چگونه است؟

پاسخ دهنده: معظم له

در انجام حج واجب اجازه شوهر لازم نیست، در امر واجب اطاعت خداوند بر اطاعت شوهر مقدم است.

حکم اضافه کردن "و عجل فرجهم" در صلوات نماز چیست؟ اگر همیشه گفته شود به طوری که تصور شود واجب است حکم فرق می کند یاخیر؟

پاسخ دهنده: معظم له

از ذکر آن در حال نماز خود داری شود.

شخصى زمین ارثیة پدرش را می فروشد و در حین بیع می گویدکه بعد از خودم ورثه هایم حق فسخ را ندارند.پسران فروشنده که در هنگام معامله نبوده اند ادعا دارندکه پدرشان زمین را به پسرانش در مقابل یک باب منزل قبلا فروخته است و پدر نیز فعلا حیات دارد بیع مذکور چه حکمی دارد؟

پاسخ دهنده: معظم له

یع اول صحیح است مگر اینکه فرزندان دو شاهد عادل در دادگاه بیاورند که شهادت دهند بر اینکه پدر قبلا زمین را در مقابل یک منزل به پسرانش فروخته است.در این صورت فروشنده خسارت وارده بر مشترى را باید جبران نماید، ولى اگر دو شاهد عادل گواهى دهندکه بعد از بیع اول پدر زمین را در مقابل منزل فروخته است.بیع دوم لغو وبى اثر است.

فروش چک مدت دار و در وجه حامل به پول نقد و به کمتر ازمبلغ مندرج در چک از سوى صاحب اصل چک یا کسیکه چک حامل را از دیگرى گرفته باشد، جایز است؟

پاسخ دهنده: معظم له

ظاهر این کار خرید و فروش است، ولى در واقع همان رباء و قرض است و جایز نیست اما فروختن چک به صاحب اصلى آن که از اوگرفته شده است به کمتر از مبلغ مندرج در آن اشکال ندارد.

شخصى زمین یا خانة خود را على الظاهر به بیع قطعى می فروشد و تا 5 سال براى خود حق خیار فسخ قرارمی دهد، مهلت اعمال حق فسخ تمام می شود و فروشنده فسخ نمی کند با توجه به اینکه زمین به اندازه نصف یا ثلث زیرقیمت واقعى خود فروخته شده است اکنون بایع بعد از پایان مدت خیار می خواهد فسخ کند اما مشترى قبول نمی کند آیا بیع لازم شده است؟

پاسخ دهنده: معظم له

در صورتیکه در زمان مهلت خیار فسخ نکرده باشد، بیع لازم شده است.اگر مشترى خود راضى به فسخ نشود و اقاله نکند، بایع حق فسخ را ندارد.

شخصى مقدارى از زمین زراعتى خود رابه عنوان بیع شرط می فروشد و شرط می کند که هر موقع قدرت مالى پیدا کردم زمین مذکور مال خودم باشد، مشترى نیز می پذیرد.اما بعد از30سال مشترى مذکور زمین را به شخص دیگرى می فروشد و در ضن عقد او نیز شرط می کند که هر وقت مالک اول زمین، تمکن مالى پیدا نماید زمین خود را پس می گیرد، مشترى دوم نیز این شرط را می پذیرد و اهالى محل شاهد این قضیه می باشند، اما فعلاکه وارثین مالى اصلى قدرت مالى پیدا کرده اند، مشترى دوم ادعا دارد که زمین را به عنوان بیع قطعى خریده است.این شرط در ضمن عقد با این کیفیت موجب ابطال بیع دوم نمی شود؟

پاسخ دهنده: معظم له

اگر شرط مذکور در ضن عقد ذکر شده باشد مثلا بایع گفته باشدکه زمین را به فلان مبلغ به شما فروختم مشروط به اینکه هر وقت پول پیداکردم حق فسخ داشته باشم و مشترى قبول کرده باشد، این بیع غررى و باطل است، ولى اگر در ضمن عقد شرط نشده باشد و بعد از عقد بایع گفته باشد، هر وقت پول پیدا کردم زمین را فسخ می کنم و مشترى قبول کرده باشد، این شرط باطل است ولى بطلانش به بیع سرایت نمی کند وبیع محکوم به صحت می باشد.

شخصى درحالت جنون زمین خود را به زمین دیگرى عوض کرده است و علاوه بر جنون در این معامله غبن نیز متوجه او شده است آیا معاوضه صحیح است؟

پاسخ دهنده: معظم له

معاوضة مجنون باطل است.

شخصى می میرد و بجایش دو پسر و یک دختر می ماند آن دو برادر زمین موروثى را بین خود به طور مساوى تقسیم می کنند و خواهر نیز بطور مشاع در حصه اى هر دو برادر سهم دارد، بعد از مدتى اگر یکى از برادران یا هر دو بخواهند حصة خود را بفروشند آیا خواهر نسبت به حصة هر یکى از دو برادر حق شفعه دارد؟

پاسخ دهنده: معظم له

اگر خواهر به تقسیم دو برادرراضى باشد و حق خود را نیز تملیک نکرده باشد حق شفعه دارد و اگر راضى به تقسیم نباشد حق شفعه ندارد.

شخصى در افغانستان زمینى را گرو می گیرد، فعلا هر دو طرف در ایران بسر می برند، صاحب زمین می خواهد قرارداد را فسخ کند و پول رهن را به صاحبش در ایران برگرداند ولى طرف قبول نمی کند و می گوید باید پول را در افغانستان براى وکیلم بفرستی، پول را می فرستد وکیلش نیز قبول نمی کند بعد از فسخ محصول زمین مال کیست؟

پاسخ دهنده: معظم له

از همان تاریخى که پول به وکیل مرتهن داده شده است و او نپذیرفته است،گرو فسخ شده است و اگر بذر وتخم ازصاحب زمین باشد حاصلات زمین نیز مال اوست و اگر از مرتهن باشد راهن حق اجره المثل را دارد.