کسى که مبلغ مثلا صد هزارتومان قرض ربوى می گیرد و درهر ماه سه هزار تومان به عنوان بهره به صاحب پول پرداخت می کند اگر این قرض به اندازه اى طول بکشدکه بهره پرداخت شدة آن برابر با اصل پول شود آیا بدهکار می تواند اصل پول را ندهد و بگوید ربا حرام است و پول خود را تدریجا از من گرفته ا ى؟

پاسخ دهنده: معظم له

طلبکار آن چه را که به عنوان ربا و بهره گرفته است ضامن است.بدهکار در صورت امکان با اجازه حاکم شرع می تواند تقاص کند.

مستثنیات دین که فروختن آنها براى پرداخت بدهکارى بر مدیون واجب نیست کدامند؟

پاسخ دهنده: معظم له

خانه ی محل سکونت، لباس مورد نیاز,زیورآلات در صورتى که فراخور حالش باشد.مرکب سوارى مانند اسب یا ماشین سوارى، فرش و ظروف و...البته همه این ها در صورتى استثناء شده که زاید بر شأن و موقعیت بدهکار نباشد.

اگر خانه ی مدیون و بدهکار بیش از مورد نیاز و احتیاجش باشد وظینه اش چیست؟

پاسخ دهنده: معظم له

باید مازاد بر احتیاج خود را بفروشد و یا این که همه خانة خود را بفروشد و خانة کوچکتر مناسب حال خود بخرد و مازاد قیمت خانه را به طلبکاران خود بدهد.

اگر بدهکار دوسه باب خانه داشته باشد و به همه آنها هم احتیاج داشته باشد وظیفه اش چیست؟

پاسخ دهنده: معظم له

اگر واقعا به همه آنها نیازداشته باشد همه آنها استثناء شده است.

آیا خانه که از مستثنیات دین است مخصوص حال حیات مدیون و بدهکار است یا بعد ازمرگ او را هم شامل می شود؟

پاسخ دهنده: معظم له

خانه ی بد هکارکه استثناء شده است مخصوص حال حیات اوست بعد از مرگ بد هکار اگر مال و سرمایه دیگرى نداشته باشد خانه اش فروخته و به طلبکارا نش پرداخت می شود

اگر بد هکار با رضایت خود خانه اش را بفروشد و قیمت آن را به طلبکارانش بدهد طلبکاران می تواند آن را بگیرد؟

پاسخ دهنده: معظم له

چیزهایی که استثناء شده است معنایش این است که طلبکاران، بدهکار را مجبور به فروختن آنها نکند تا بدهکار در تنگنا قرار نگیرد اما اگر خود بدهکار با رضایت خود خانة خود را بفروشد و بدهکارى خود را پرداخت کند، گرفتن آن براى طلبکاران مانعى ندارد.

معناى حجر چیست؟

پاسخ دهنده: معظم له

کسى که از تصرف در اموال خود به خاطر صغارت (صغیر بودن)، سفاهت(کسی نفع و ضررش رانفهمد)، افلاس(کسی که بدیهی اش بیشتر از دارایی اش باشد) و مانند اینها از نظر شرعى منع شود او را محجور می گویند

آیا انسان نابالغ در صورتى که قیمت، رهن و اجاره اجناس را تشخیص بدهد می تواند تصرف کند؟

پاسخ دهنده: معظم له

تصرفات کسى که به بلوغ نرسیده است در اموالش مطلقا ًنافذ نیست اگر چه داراى تمیز و رشد وتصرف به نفع و صلاح او باشد.

انسانى که شش ماه بعد به بلوغ می رسد اگر معامله اى در ذمه به نسیه یا سلم انجام بدهدکه وقت پرداخت آن در زمان بلوغش باشد صحیح است؟

پاسخ دهنده: معظم له

انسان نابالغ همان گونه که نسبت به اموالش محجور است نسبت به ذمه اش هم محجور است.

آیا انسان نابالغ می تواند مباحات را حیازت کند و آن را مالک شود؟

پاسخ دهنده: معظم له

بله، می تواند حیازت کند و به قصد تملک مالک شود.

آیا انسان نابالغ می تواند براى خود زنى را عقدکند یا همسرش را طلاق بدهد یا اجیر ازجانب کسى بشود؟

پاسخ دهنده: معظم له

تزویج، عقد، طلان و اجیر شدن صغیر صحیح نیست.اگر اجیر شده باشد اجرت المثل را مستحق است.

معناى حجر چیست؟

پاسخ دهنده: معظم له

کسى که از تصرف در اموال خود به خاطر صغارت (صغیر بودن)، سفاهت(کسی نفع و ضررش رانفهمد)، افلاس(کسی که بدیهی اش بیشتر از دارایی اش باشد) و مانند اینها از نظر شرعى منع شود او را محجور می گویند

آیا ولى صغیر می تواند با اموال او مضاربه کند؟

پاسخ دهنده: معظم له

بله , اگر عامل امین ومورد اطمینان باشد اما اگر مال صغیر را به غیر امین و غیر مطمئن بدهد ضامن است.

آیا ولى مجنون همان کسانى است که بر صغیر ولایت دارند یا تفاوت دارند؟

پاسخ دهنده: معظم له

صغیر و مجنون در همه احکام مساوى هستند.اما اگر جنون بعد از بلوغ دامنگیر مجنون شود ولى او حاکم شرع است، اگر چه احتیاط در توافق و همکارى پدر، جد یا وصى آنها با حاکم شرع است.

صغیر و مجنون در همه احکام مساوى هستند.اما اگر جنون بعد از بلوغ دامنگیر مجنون شود ولى او حاکم شرع است، اگر چه احتیاط در توافق و همکارى پدر، جد یا وصى آنها با حاکم شرع است؟

پاسخ دهنده: معظم له

این نزاع اثر عملى ندارد.

کسى زمین خود را درحضور علماء و مو سفیدان با میل و رغبت خود می فروشد و در قولنامه قید می کند که زمین مال شخصى خودش است اما بعد از چند سالى که قیمت گران می شود ادعا می کند که زمین در واقع مال او نبوده است بلکه زمین را پدرش به مادرش هبه کرده و او به نواسه (فرزند بالغ ) اش هبه کرده است بنابراین زمین مال بایع نبوده است بلکه مال فرزند بایع است حکم این مسأله چیست؟

پاسخ دهنده: معظم له

اگر دو نفر عادل شهادت بدهندکه پدربایع زمین را به مادر بایع هبه و او به فرزند بایع هبه کرده است، هبه ثابت می شود اما اگر پسر بایع صغیر بوده باشد و پدرش ازباب ولایت او را فروخته باشد معامله صحیح است و به محض ادعا فسخ نمی شود.

مردى که چهار دختر و چهار پسر دارد از دنیا می رود.دختران به خانه شوهر می روند و پسران زمین هاى پدرشان را به چهار قسمت تقسیم می کنند.یکى از برادران قسمت و سهمیه خود را می فروشد اما بعد از چند سال که ارزش پول کاهش پیدا می کند و زمین گران می شود یکى از خواهران خود را تحریک می کند که زمین را از مشترى پس بگیرد زیرا در آن زمین دختران مورث هم حق دارند در حالى که خواهر بایع داراى عروس و داماد شده است و تاکنون هیچ ادعایى را نداشته است.حکم این مسأله چیست؟

پاسخ دهنده: معظم له

اگر دختران زمین ها را به برادران خود نه بخشیده باشند و فروش آن را امضاء نکرده باشند نمى توانند نسبت به سهم خود زمین فروخته شده را فسخ کنند نه همه زمین فروخته شده را.

آیا صلح ازعقود است ومعناى آن چیست؟

پاسخ دهنده: معظم له

صلح ازجملة عقود است ومعناى آن این است که دو نفر با هم بر سر چیزى مانند تملیک عین ومنفعت یا اسقاط دین وقرض یا استاط حق سازش کنند

آیا صلح ازعقود لازمه است یا ازعقود جایزه؟

پاسخ دهنده: معظم له

عقد صلح درصورتى که شرایط معتبره را داشته باشد ازعقود لازمه است.

کسى در بیمارى مرگ زمین خود را وقف حسینیه و یا هبه ی باعوض می کند و می گوید بعد از مرگ او براى قضاى نماز، روزه و زیارت و...مصرف شود این نوع هبه و وقف چه حکمی دارد؟

پاسخ دهنده: معظم له

وقف بعد ازموت نمی شود اما هبه کردن به کسى که عوض را بعد از مرگ واهب انجام بدهد و قبض کرده باشد صحیح است.