آیا انسان نابالغ می تواند براى خود زنى را عقدکند یا همسرش را طلاق بدهد یا اجیر ازجانب کسى بشود؟

پاسخ دهنده: معظم له

تزویج، عقد، طلان و اجیر شدن صغیر صحیح نیست.اگر اجیر شده باشد اجرت المثل را مستحق است.

معناى حجر چیست؟

پاسخ دهنده: معظم له

کسى که از تصرف در اموال خود به خاطر صغارت (صغیر بودن)، سفاهت(کسی نفع و ضررش رانفهمد)، افلاس(کسی که بدیهی اش بیشتر از دارایی اش باشد) و مانند اینها از نظر شرعى منع شود او را محجور می گویند

آیا ولى صغیر می تواند با اموال او مضاربه کند؟

پاسخ دهنده: معظم له

بله , اگر عامل امین ومورد اطمینان باشد اما اگر مال صغیر را به غیر امین و غیر مطمئن بدهد ضامن است.

آیا ولى مجنون همان کسانى است که بر صغیر ولایت دارند یا تفاوت دارند؟

پاسخ دهنده: معظم له

صغیر و مجنون در همه احکام مساوى هستند.اما اگر جنون بعد از بلوغ دامنگیر مجنون شود ولى او حاکم شرع است، اگر چه احتیاط در توافق و همکارى پدر، جد یا وصى آنها با حاکم شرع است.

صغیر و مجنون در همه احکام مساوى هستند.اما اگر جنون بعد از بلوغ دامنگیر مجنون شود ولى او حاکم شرع است، اگر چه احتیاط در توافق و همکارى پدر، جد یا وصى آنها با حاکم شرع است؟

پاسخ دهنده: معظم له

این نزاع اثر عملى ندارد.

کسى زمین خود را درحضور علماء و مو سفیدان با میل و رغبت خود می فروشد و در قولنامه قید می کند که زمین مال شخصى خودش است اما بعد از چند سالى که قیمت گران می شود ادعا می کند که زمین در واقع مال او نبوده است بلکه زمین را پدرش به مادرش هبه کرده و او به نواسه (فرزند بالغ ) اش هبه کرده است بنابراین زمین مال بایع نبوده است بلکه مال فرزند بایع است حکم این مسأله چیست؟

پاسخ دهنده: معظم له

اگر دو نفر عادل شهادت بدهندکه پدربایع زمین را به مادر بایع هبه و او به فرزند بایع هبه کرده است، هبه ثابت می شود اما اگر پسر بایع صغیر بوده باشد و پدرش ازباب ولایت او را فروخته باشد معامله صحیح است و به محض ادعا فسخ نمی شود.

مردى که چهار دختر و چهار پسر دارد از دنیا می رود.دختران به خانه شوهر می روند و پسران زمین هاى پدرشان را به چهار قسمت تقسیم می کنند.یکى از برادران قسمت و سهمیه خود را می فروشد اما بعد از چند سال که ارزش پول کاهش پیدا می کند و زمین گران می شود یکى از خواهران خود را تحریک می کند که زمین را از مشترى پس بگیرد زیرا در آن زمین دختران مورث هم حق دارند در حالى که خواهر بایع داراى عروس و داماد شده است و تاکنون هیچ ادعایى را نداشته است.حکم این مسأله چیست؟

پاسخ دهنده: معظم له

اگر دختران زمین ها را به برادران خود نه بخشیده باشند و فروش آن را امضاء نکرده باشند نمى توانند نسبت به سهم خود زمین فروخته شده را فسخ کنند نه همه زمین فروخته شده را.

آیا صلح ازعقود است ومعناى آن چیست؟

پاسخ دهنده: معظم له

صلح ازجملة عقود است ومعناى آن این است که دو نفر با هم بر سر چیزى مانند تملیک عین ومنفعت یا اسقاط دین وقرض یا استاط حق سازش کنند

آیا صلح ازعقود لازمه است یا ازعقود جایزه؟

پاسخ دهنده: معظم له

عقد صلح درصورتى که شرایط معتبره را داشته باشد ازعقود لازمه است.

کسى در بیمارى مرگ زمین خود را وقف حسینیه و یا هبه ی باعوض می کند و می گوید بعد از مرگ او براى قضاى نماز، روزه و زیارت و...مصرف شود این نوع هبه و وقف چه حکمی دارد؟

پاسخ دهنده: معظم له

وقف بعد ازموت نمی شود اما هبه کردن به کسى که عوض را بعد از مرگ واهب انجام بدهد و قبض کرده باشد صحیح است.

شخصى زمین هاى خود را به نواسه هاى دختر خود هبه می کند و به دامادش (پدر نواسه ها) به خاطر همین زمین ها نیابت زیارت می دهد.داماد به زیارت می رود اما از طرف کس دیگرى نایب می شود و براى پدر زنش زیارت نمی کند و از دنیا می رود نواسه هاى صاحب زمین هم نمی توانند زیارت کنند آیا نواسه حق تصرف زمین ها را دارد؟

پاسخ دهنده: معظم له

اگر نوه کبیر شده باشد ازطرف جد خود به زیارت برود و اگر صغیر باشد و فوریت در زیارت قید نشده باشد بعد ازکبیر شدن برود اما اگر فوریت قید شده باشد وصى متوفى از مال او نایب بگیرد و اگر وصى ندارد حاکم شرع از مال متوفى نایب بگیرد.

اگر کسى قربه الى الله و به قصد ثواب، مالى را به فقیرى که ازارحام او نیست هبه ی غیر معوضه کند، درصورت بقاء عین هبه شده، می تواند رجوع کند و هبه را بهم بزند؟

پاسخ دهنده: معظم له

هبه کننده حق رجوع ندارد.

کسى که مالى به اوبخشیده شده است، بعد از دریافت، آن مال را بفروشد و یا به دیگرى ببخشد.یا نوعى تصرفى را در آن انجام دهد مانند اینکه پارجه ی بخشیده شده را لباس بدوزد.آیا با انجام این نوع تصرفات بقاءعین موهوبه صدق می کند تا بخشنده حق رجوع داشته باشد یا درحکم تلف است؟

پاسخ دهنده: معظم له

تصرفاتى مانند: بخشیدن و فروختن و نیز مانند تبدیل پارچه به لباس یا حتى رنگ کردن پارچه یا مانند آردکردن گندم و پختن نان از آرد و امثال این تغییرات حکم تلف را دارد.اما اگر تصرف مانند پوشیدن لباس و یا سوار شدن مرکب و امثال آن باشد که عرفا می گویند مال بخشیده شده عینا باقى است.در این گونه تصرفات واهب حق رجوع دارد.

کسى که چهار پسر و دو دختر دارد از دنیا می رود.پسرها زمین هاى پدرى را تقسیم می کنند و دختران چیزى نمی گویند اما وقتی برادران از دنیا می روند خواهران از ورثه برادران سهمیه میراث خود را از زمین هاى یاد شده می خواهند آیا این ادعا درست است؟

پاسخ دهنده: معظم له

اگر دختران سهمیة خود را نبخشیده باشند می توانند از فرزندان برادران خود بگیرند.

دختر و پسری شیرینی خوری می کنند و دوستان هدایایی می آورند، ولی وقتی نامزدی بهم می خورد یا یکی از پسر ودختر می میرند، حکم مصرف هدای چیست؟

پاسخ دهنده: معظم له

هدایای فامیل عروس مال عروس و هدایایی که از طرف فامین داماد است مال داماد است.

اگر کسی دختریرا عقد نمایدف آیا پدر و مادر دختر مجاز هستند زن و شوهر قانونی (عروس وداماد) را از هم دور نگه دارند و نگذارند آن دو با هم به تفریح و مسافرت بروند و در کنار هم باشند.

پاسخ دهنده: معظم له

در فرض سوال پدر و مادر حق ندارند در امور زندگی خصوصی زن و شوهر دخالت نمایند مگر اینکه قبل از عروسی باشد و پدر و مادر، مسافرت آنان را به مصلحت آن ها نبینند که در این صورت باید به حرف آن ها گوش دهند.

دو برادرى که خانه و زندگى مشترکى دارند اما برادرکوچک هوشیارتر و فهیم تر از برادر بزرگ است آیا برادرکوچک می تواند امور زندگى و دخل و خرج را به دست بگیرد؟

پاسخ دهنده: معظم له

در صورتى که برادر بزرگ, برادرکوچک را وکیل بگیرد تصرفات برادرکوچک نافذ است.

اگرکسى، دیگرى را وکیل در اجراى صیغه عقد نکاح یا فروش خانه اش بکند و درباره جواز یا عدم جواز وکیل در توکیل سخنى نگوید آیا وکیل می تواند به جاى خودش کس دیگرى را براى انجام کارهاى یاد شده وکیل بگیرد؟

پاسخ دهنده: معظم له

تا زمانى که موکل براى وکیل در توکیل اجازه نداده است وکیل نمی تواند دیگرى را وکیل بگیرد.

مالک باغى, کسى را براى فروختن باغش وکیل می کند اما وکیل خودش این کار را انجام نمی دهد بلکه کس دیگرى را وکیل می گیرد براى فروختن باغ.صاحب باغ از فروش باغش منصرف می شود اما وکیل ادعا می کند که اختیار از کف صاحب باغ رفته است و نمی تواند ازفروش باغ خود منصرف شود حکم این مسأله چیست؟

پاسخ دهنده: معظم له

اگر صاحب باغ وکیل اول را به طورمطلق وکیل نکرده باشد، وکیل نمی تواندکس دیگرى را وکیل بگیرد اما اگر صاحب باغ وکیل اول را به طور مطلق وکیل گرفته باشد و اجازه وکیل در توکیل داده باشد می تواند پیش از فروش باغ وکیل دوم را از وکالت عزل کند زیرا وکالت از عقود جایزه است بنابراین صاحب باغ می تواند از فروختن باغ خود جلوگیری کند.

کسانی که ازمرجعى تقلید دارند بعد از فوت آن مرجع تقلید مقلدین شان می توانند وجوهات شرعیه خود را به وکلاء آن مرجع بد هند یا نه؟

پاسخ دهنده: معظم له

بعد ازفوت مرجع تقلید وکلاء او از وکالت عزل می شوند و نمی شود به آنها وجوهات داد مگر اینکه از طرف مرجع حى که به اجازه او باقی مانده وکیل بوده باشند.